خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاراگلایدر
[اسم]
le parapente
/paʀapɑ̃t/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: parapentes]
1
پاراگلایدر
1.Elle est partie faire du parapente avec Jean.
1. او با "ژان" برای پاراگلایدر سواری رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
paranoïaque
paranormal
paramédical
paramètres vitaux
paramètre
parapharmacie
paraphe
paraphrase
parapluie
paraplégique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان