1 . از مد افتاده
[صفت]

passé de mode

/pase də mɔd/
قابل مقایسه
[حالت مونث: passé de mode] [مذکر قبل از حرف صدادار: passé de mode] [جمع مونث: passé de mode] [جمع مذکر: passé de mode]

1 از مد افتاده منسوخ، کهنه، قدیمی

  • 1.Elle était tellement passé de mode, tu sais ?
    1. میدانی؟ آن (چیز) خیلی از مد افتاده بود.
  • 2.Ta jupe est passé de mode.
    2. دامنت از مد افتاده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان