خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دهقان
2 . (فرد) روستایی
3 . روستایی
[اسم]
le paysan
/peizɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
دهقان
زارع
1.Le paysan a ramassé du bois pour le foyer.
1. دهقان برای کف شومینه هیزم [چوب] جمع کرد.
2
(فرد) روستایی
دهاتی
[صفت]
paysan
/peizɑ̃/
قابل مقایسه
3
روستایی
تصاویر
کلمات نزدیک
paysagiste
paysager
paysage
pays-bas
pays de galles
paysannerie
paître
païen
pc
pcf
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان