خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پانسیون
[اسم]
la pension
/pɑ̃sjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
پانسیون
مهمانخانه شبانه روزی
1.À Paris, elle loge dans une pension de famille.
1. در "پاریس" او در یک مهمانخانه شبانه روزی ساکن است.
2.Le tarif comprend la pension complète.
2. هزینه شامل پانسیون با غذا است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pensif
penseur
penser
pense-bête
pensable
pension complète
pensionnaire
pensionnat
pensionné
pensivement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان