خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اقناع
2 . یقین
[اسم]
la persuasion
/pɛʁsyazjˈɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
اقناع
(عمل) قانع کردن
1.Sa persuasion m'a fait changer l'idée.
1. اقناع او نظر مرا عوض کرد.
2
یقین
اعتقاد، باور
1.Il vaut mieux agir par la persuasion que par la force.
1. بهتر است بر اساس ایمان کاری را کرد تا قدرت.
تصاویر
کلمات نزدیک
persuasif
persuader
perspicacité
perspicace
perspective
persécuter
persécution
persévérance
persévérant
persévérer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان