خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مختل کردن
[فعل]
perturber
/pɛʀtyʀbe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: perturbé]
[حالت وصفی: perturbant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مختل کردن
برهم زدن، مغشوش کردن
1.Le mauvais temps a perturbé le match de tennis.
1. آب و هوای بد مسابقه تنیس را برهم زده است.
2.Un embouteillage a perturbé la circulation sur la route.
2. یک ترافیک عبور و مرور را در جاده مختل کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
perturbation
perturbateur
perturbant
pertinent
pertinence
pervenche
pervers
perversion
perversité
pervertir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان