خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عابر
[صفت]
piéton
/pjetɔ̃/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: piétonne]
[جمع مونث: piétonnes]
[جمع مذکر: piétons]
1
عابر
پیاده
1.La voiture s'est arrêtée pour laisser les piétons traverser la rue.
1. ماشین ایستاد تا اجازه دهد عابرین از خیابان عبور کنند.
2.Pour traverser la rue il y a un passage pour les piétons.
2. برای عبور از خیابان محل گذری برای عابرین وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
piétiner
piéger
piédestal
piécette
piètre
piétonnier
piété
pj
pl
placard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان