خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرهیزگار
2 . محبتآمیز
[صفت]
pieux
/pjø/
قابل مقایسه
[حالت مونث: pieuse]
[مذکر قبل از حرف صدادار: pieux]
[جمع مونث: pieuses]
[جمع مذکر: pieux]
1
پرهیزگار
باتقوا، مومن، پارسا
1.C'est une femme pieuse.
1. او زنی باتقوا است.
2.Elle va régulièrement à l'église, elle est très pieuse.
2. او به طور مرتب به کلیسا میرود، او بسیار پرهیزگار است.
2
محبتآمیز
صمیمانه، مخلصانه
تصاویر
کلمات نزدیک
pieuvre
pieu
pierrot
pierreux
pierreries
pif
pige
pigeon
pigeonnier
piger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان