1 . کمد 2 . کابینت 3 . پلاکارد
[اسم]

le placard

/plakaʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: placards]

1 کمد

مترادف و متضاد armoire
metrre quelque chose dans les placards
چیزی را توی کمد گذاشتن
  • Mets les vêtements dans le placard, ma chéri.
    عزیزم، لباس‌ها را داخل کمد بگذار.

2 کابینت

مترادف و متضاد cabinet
  • 1.Le poivre se trouve dans le placard, à côté du sel.
    1. فلفل در کابینت است، کنار نمک.
  • 2.Nous rangeons la vaisselle dans le placard de la cuisine.
    2. ما ظرف‌ها را در کابینت آشپزخانه مرتب می‌کنیم.

3 پلاکارد اعلامیه، اعلان، پوستر

مترادف و متضاد affiche
poser des placards sur les murs
روی دیوار آگهی چسباندن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان