خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آلودگی
[اسم]
la pollution
/pɔlysjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: pollutions]
1
آلودگی
Pollution de l'air/d'eaux/de la mer....
آلودگی هوا/آبها/دریا...
1. Il faut lutter contre la pollution de l'air dans notre ville.
1. باید در برابر آلودگی هوا در این شهر جنگید.
2. Les principales causes de pollution des eaux de cette rivière sont des usines.
2. دلایل اصلی آلودگی آبهای این رودخانه، کارخانهها هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
polluer
polluant
pollinisation
pollinisateur
pollen
pollution sonore
pollué
polo
polochon
pologne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان