خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سخنگو
[اسم]
le porte-parole
/pɔʀt(ə)paʀɔl/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: porte-paroles]
1
سخنگو
نماینده
1.Je suis le porte-parole des manifestants.
1. من نمایندهی تظاهرکنندگان هستم.
2.Le porte-parole a résumé le point de vue de la direction.
2. سخنگو [نماینده] نقطه نظر مدیریت را جمعبندی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
porte-parapluies
porte-monnaie
porte-jarretelles
porte-fenêtre
porte-documents
porte-plume
porte-savon
porte-serviettes
porte-voix
porte-à-faux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان