خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تیر
2 . تیر دروازه
3 . رفیق (قدیمی و عامیانه)
[اسم]
le poteau
/pɔtˈo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: poteaux]
1
تیر
تیرک، دکل
1.Poteau de bois
1. تیرک چوبی
2.Poteau électrique
2. تیر برق، دکل برق
2
تیر دروازه
1.Faire passer le ballon entre les poteaux
1. گل زدن (راگبی)
2.Poteau de but au rugby
2. تیر دروازه راگبی
3
رفیق (قدیمی و عامیانه)
دوست
1.C'est mon poteau, il est très gentil.
1. او رفیقم است، خیلی مهربان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pote
potasser
potager
potage
potable
potelé
potence
potentiel
poterie
potiche
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان