خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناپایدار
[صفت]
précaire
/pʀekɛʀ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: précaire]
[جمع مونث: précaires]
[جمع مذکر: précaires]
1
ناپایدار
بیثبات، متزلزل
1.Il a obtenu ce travail précaire.
1. او این شغل بیثبات را بدست آورد.
2.La situation économique précaire s'est considérablement améliorée.
2. شرایط اقتصادی ناپایدار به طور قابل توجهی بهبود یافته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
préavis
préau
préambule
préalablement
préalable
précariser
précarité
précaution
précepte
précepteur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان