خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احتیاط
[اسم]
la précaution
/pʀekosjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
احتیاط
دوراندیشی
1.Il faut manipuler ce produit avec précaution.
1. این محصول را باید با احتیاط جا به جا کرد.
2.J'ai pris toutes les précautions nécessaires pour ma sécurité.
2. من برای امنیتم تمام دوراندیشیهای لازم را کردهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
précarité
précariser
précaire
préavis
préau
précepte
précepteur
préchauffer
précieusement
précieux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان