خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تدارک دیدن
[فعل]
se précautionner
فعل بازتابی
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
تدارک دیدن
فراهم کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
prurit
prunellier
prudhommesque
pruderie
proximal
précautionneusement
précautionneux
préciosité
précocement
précocité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان