خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از قبل گرم کردن
[فعل]
préchauffer
/pʀeʃofe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: préchauffé]
[حالت وصفی: préchauffant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
از قبل گرم کردن
ازپیش گرم کردن
1.Préchauffez le four pendant 10 minutes avant d’y placer le plat.
1. قبل از قرار دادن غذا در فر، از پیش 10 دقیقه آن را گرم کنید.
2.Préchauffez le four.
2. فر را از قبل گرم کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
précepteur
précepte
précaution
précarité
précariser
précieusement
précieux
précipice
précipitamment
précipitation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان