خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکارچی (حیوان)
[اسم]
le prédateur
/pʁedatœʁ/
قابل شمارش
مذکر
1
شکارچی (حیوان)
(حیوان) درنده
1.Certains animaux imitent des prédateurs pour se protéger.
1. برخی حیوانات برای محافظت از خود از (حیوانات) درنده تقلید میکنند.
2.Le renard est un prédateur.
2. روباه یک (حیوان) شکارچی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
précéder
précédent
précédemment
précurseur
précuit
prédestiner
prédicateur
prédiction
prédilection
prédire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان