خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشگویی کردن
[فعل]
prédire
/pʁediʁ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: prédit]
[حالت وصفی: prédisant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پیشگویی کردن
پیشبینی کردن
1.L'oracle prédit une guerre.
1. غیبگو یک جنگ را پیشگویی میکند.
2.Les experts prédisent une évolution économique positive.
2. متخصصین یک تحول اقتصادی مثبت را پیشبینی میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
prédilection
prédiction
prédicateur
prédestiner
prédateur
prédisposer
prédominant
prédominer
prédécesseur
préexister
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان