1 . از قبل طرح‌ریزی کردن
[فعل]

préméditer

فعل گذرا و ناگذر

1 از قبل طرح‌ریزی کردن از پیش تدارک دیدن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان