خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرتع
[اسم]
la prairie
/pʀeʀi/
قابل شمارش
مونث
1
مرتع
چراگاه
1.Dans cette prairie il y a des vaches.
1. در این مرتع گاوهایی وجود دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
praire
prague
pragmatisme
pragmatique
poêle
praline
praliné
prasville
praticable
praticien
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان