خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عزم خود را جزم کردن (برای انجام کاری)
[عبارت]
prendre son courage à deux mains
/1/
1
عزم خود را جزم کردن (برای انجام کاری)
1.Le comptable prit son courage à deux mains et frappa à la porte du directeur.
1. حسابدار عزم خود را جزم کرد و به در (اتاق) مدیر ضربه زد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "جرات خود را در دو دست گرفتن" است و کنایه از "عزم خود را جزم کردن (برای انجام کاری)" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prendre soin de
prendre ses jambes à son cou
prendre sa retraite
prendre racine
prendre quelqu'un en grippe
prendre un bain
prendre un bol d'air
prendre un but
prendre un coup de vieux
prendre un verre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان