خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دعا کردن
[فعل]
prier
/pʀije/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته کامل: prié]
[حالت وصفی: priant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
دعا کردن
از خداوند خواستن
1.Le moine prie dans la chapelle.
1. راهب در کلیسای کوچک دعا میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
preuve
prestigieux
prestige
prestidigitation
prestation
prieuré
primaire
primate
primauté
prime
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان