خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاداش (حقوق)
[اسم]
la prime
/pʀim/
قابل شمارش
مونث
1
پاداش (حقوق)
1.J'ai touché une prime en plus de mon salaire.
1. من علاوه بر حقوقم پاداش (هم) گرفتهام.
2.Les salariés espèrent recevoir une prime en fin d'année.
2. حقوقبگیران امیدوارند که در پایان سال پاداش دریافت کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
primauté
primate
primaire
prieuré
prier
primer
primeur
primevère
primitif
primo-accédant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان