خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حساس
[صفت]
réactif
/ʀeaktif/
قابل مقایسه
[حالت مونث: réactive]
[جمع مونث: réactives]
[جمع مذکر: réactifs]
1
حساس
واکنشگر
1.C'est un système réactif.
1. این یک سیستم واکنشگر است.
2.Les bébés sont très réactifs au mouvement et au bruit.
2. بچهها به حرکت و صدا بسیار حساس هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
réacteur
réacheminer
réaccoutumer
réabonner
ré
réaction
réactionnaire
réactivité
réactualiser
réadapter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان