خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واکنش
[اسم]
la réaction
/ʀeaksjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: réactions]
1
واکنش
عکسالعمل
1.L'invention concerne un appareil de détection des réactions chimiques.
1. این اختراع به یک دستگاه تشخیص واکنشهای شیمیایی ارتباط دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
réactif
réacteur
réacheminer
réaccoutumer
réabonner
réactionnaire
réactivité
réactualiser
réadapter
réaffirmer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان