خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محلی
2 . منطقهای
[صفت]
régional
/ʀeʒjɔnal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: régionale]
[جمع مونث: régionales]
[جمع مذکر: régionaux]
1
محلی
un plat/une langue... régional
غذا/زبان... محلی
1. Ce pays a sept langues régionales différentes.
1. این کشور هفت زبان محلی مختلف دارد.
2. La choucroute est un plat régional alsacien.
2. "شوکروت" یک غذای محلی آسیایی است.
2
منطقهای
ناحیهای
Conseil régional
شورای منطقهای
Les accords régionaux de l'Europe
توافقهای منطقهای اروپا
تصاویر
کلمات نزدیک
région
régiment
régime
régie
régenter
régionalisme
régir
régisseur
réglable
réglage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان