1 . روح (کسی در بدن دیگری) حلول کردن
[فعل]

se réincarner

فعل بازتابی
[فعل کمکی: être ]

1 روح (کسی در بدن دیگری) حلول کردن تناسخ یافتن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان