خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توانبخشی
[اسم]
la réinsertion
/ʁeɛ̃sɛʁsjˈɔ̃/
غیرقابل شمارش
مونث
1
توانبخشی
بازپروری
1.La réinsertion sociale des anciens détenus.
1. بازپروری اجتماعی زندانیان سابق
2.Réinsertion des chômeurs
2. بازپروری بیکاران
تصاویر
کلمات نزدیک
réinscrire
réincarner
réincarnation
réimprimer
réimpression
réinstaller
réinsérer
réintégrer
réitérer
réjoui
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان