خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاداش (مالی)
[اسم]
la rémunération
/ʀemyneʀasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
پاداش (مالی)
دستمزد
1.Je reçois une rémunération adéquate pour mon travail.
1. من برای این کارم پاداش مناسبی دریافت میکنم.
2.Pour ce travail, votre rémunération sera de 1000 euros.
2. برای این کار دستمزد شما 1000 یورو خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
rémunérateur
rémission
réminiscence
rémi
réjouissant
rémunérer
rémy
rénal
rénovateur
rénovation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان