خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقاومت
[اسم]
la résistance
/ʀezistɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
مقاومت
پایداری
1.Il montre une résistance remarquable.
1. او مقاومت چشمگیری نشان میدهد.
2.Le béton armé augmente la résistance de la structure.
2. بتن آرمه مقاومت بنا را افزایش میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
résineux
résine
résilier
résiliation
résigné
résistant
résister
résolu
résolument
résolution
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان