خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقاومت کردن
[فعل]
résister
/ʀeziste/
فعل گذرا
[گذشته کامل: résisté]
[حالت وصفی: résistant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مقاومت کردن
1.Ce matériau peut résister à la chaleur et au froid.
1. این ماده میتواند در برابر سرما و گرما مقاومت کند.
2.La maison est suffisamment robuste pour résister aux grands vents.
2. خانه برای مقاومت کردن در برابر بادهای شدید به اندازه کافی محکم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
résistant
résistance
résineux
résine
résilier
résolu
résolument
résolution
résonance
résonnant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان