خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حل کردن
2 . تصمیم گرفتن
3 . تصمیم گرفتن
[فعل]
résoudre
/ʀezudʀ/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
حل کردن
راهحل پیدا کردن
2
تصمیم گرفتن
3
تصمیم گرفتن
قصد داشتن
(se résoudre)
1.Elle s'est enfin résolue à changer de voiture.
1. او بالاخره تصمیم به عوض کردن خودرو گرفت.
2.Se résoudre à faire qqch.
2. تصمیم به انجام کاری گرفتن.
تصاویر
کلمات نزدیک
résorption
résorber
résonner
résonnant
résonance
résultat
résulter
résumer
résumé
résurgence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان