خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرتونگاری کردن
[فعل]
radiographier
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
پرتونگاری کردن
رادیوگرافی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
radicelle
radicalisme
radiant
radial
racé
radiologie
radiologique
radioreportage
radiotélegraphie
radiotélephonie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان