خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عاشق (کسی یا چیزی) بودن
[فعل]
raffoler
/ʀafɔle/
فعل گذرا
[گذشته کامل: raffolé]
[حالت وصفی: raffolant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
عاشق (کسی یا چیزی) بودن
کشته مرده (کسی یا چیزی) بودن
1.Aimez-vous le rock-and-roll? J'en raffole !
1. شما راک اند رول دوست دارید؟ من عاشقش هستم.
2.Virginie raffole du guacamole.
2. "ویرژینی" کشته مرده سس آواکادو است.
تصاویر
کلمات نزدیک
raffiné
raffinerie
raffiner
raffinement
raffinage
raffut
rafiot
rafistoler
rafle
rafler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان