خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خزیدن
[فعل]
ramper
/ʀɑ̃pe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: rampé]
[حالت وصفی: rampant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
خزیدن
سینهخیز رفتن
1.Le garçon a rampé sous le grillage pour récupérer sa balle.
1. پسر برای برداشتن توپش زیر حصار خزید.
2.Les soldats rampaient dans la boue.
2. سربازها در گل سینهخیز میرفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
rampe d’accès
rampe
rampant
ramoneur
ramoner
ramure
rancard
rancart
rance
ranch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان