1 . خزیدن
[فعل]

ramper

/ʀɑ̃pe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: rampé] [حالت وصفی: rampant] [فعل کمکی: avoir ]

1 خزیدن سینه‌خیز رفتن

  • 1.Le garçon a rampé sous le grillage pour récupérer sa balle.
    1. پسر برای برداشتن توپش زیر حصار خزید.
  • 2.Les soldats rampaient dans la boue.
    2. سربازها در گل سینه‌خیز می‌رفتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان