1 . بازپرداختن
[فعل]

rembourser

/ʀɑ̃buʀse/
فعل گذرا
[گذشته کامل: remboursé] [حالت وصفی: remboursant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بازپرداختن تسویه کردن

  • 1.J'ai remboursé ma dette à la banque.
    1. بدهی‌ام به بانک را تسویه کرده‌ام.
  • 2.Je rembourse à la banque ce prêt.
    2. این وام را به بانک بازپرداخت می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان