خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زکام
[اسم]
le rhume
/ʀym/
قابل شمارش
مذکر
1
زکام
1.Il n'est pas rare d'attraper un rhume en hiver.
1. دچار زکام شدن در زمستان عجیب نیست.
2.J'ai attrapé un rhume à l'école.
2. در مدرسه زکام گرفتهام [دچار زکام شدهام].
تصاویر
کلمات نزدیک
rhumatisme
rhum
rhubarbe
rhinoplastie
rhinocéros
rhésus
rhétorique
rhône
ribambelle
ricain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان