خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گله
[اسم]
la ribambelle
/ʀibɑ̃bɛl/
قابل شمارش
مونث
1
گله
دسته، یک عالمه
informal
1.Cet homme a une ribambelle d'enfants.
1. این مرد یک گله بچه دارد.
2.J'ai une ribambelle de choses à faire avant de partir en vacances.
2. من قبل از رفتن به تعطیلات یک عالمه کار برای انجام دادن دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rhône
rhétorique
rhésus
rhume
rhumatisme
ricain
ricaner
richard
riche
richement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان