خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قطع رابطه کردن
[فعل]
rompre
/ʀɔ̃pʀ/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: rompu]
[حالت وصفی: rompant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
قطع رابطه کردن
(از هم) جدا شدن
1.Ma sœur et son mari ont rompu après deux ans ensemble.
1. خواهرم و شوهرش بعد از دو سال باهم بودن از هم جدا شدند.
2.Mon frère et sa fiancée ont rompu le mois dernier.
2. برادرم و نامزدش ماه پیش از هم جدا شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
rome
rombière
romarin
romantisme
romantique
rompu
romsteck
roméo
ronce
ronchon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان