خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرخش
2 . ترتیب چرخشی (کارها یا افراد)
[اسم]
la rotation
/ʁɔtasjˈɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
چرخش
گردش، دوران، حرکت وضعی
1.effectuer la rotation
1. چرخش کردن (والیبال)
2
ترتیب چرخشی (کارها یا افراد)
تصاویر
کلمات نزدیک
rotan laveur
rot
rosée
rosé
rosâtre
roter
rotin
rotonde
rotondité
rotule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان