خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نق زدن
[فعل]
rouspéter
/ʀuspete/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته کامل: rouspété]
[حالت وصفی: rouspétant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
نق زدن
غر زدن
مترادف و متضاد
ronchonner
1.Coincés dans un embouteillage, les automobilistes ne cessaient de rouspéter.
1. گیر افتاده در ترافیک، رانندگان دست از نق زدن برنمیداشتند.
2.Le client mécontent a rouspété pendant une heure.
2. مشتری ناراضی به مدت یک ساعت غر زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rouquin
roupillon
roupiller
roupie
roumanie
rousse
rousseur
roussi
roussir
routage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان