خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روستایی
[صفت]
rural
/ʀyʀal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: rurale]
[جمع مونث: rurales]
[جمع مذکر: ruraux]
1
روستایی
1.Il habite une petite commune rurale.
1. او در یک بخش روستایی زندگی میکند.
2.La foresterie a créé des emplois en zone rurale.
2. جنگلداری در منطقه روستایی شغلهایی ایجاد کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rupture
rupestre
rumsteck
ruminer
ruminant
rurbain
ruse
ruser
rush
russe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان