خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حقه باز
[صفت]
rusé
/ʀyze/
قابل مقایسه
[حالت مونث: rusée]
[جمع مونث: rusées]
[جمع مذکر: rusés]
1
حقه باز
حیله گر
1.Elle est aussi rusée que moi.
1. او نیز به اندازه من حیله گر است.
2.Tu es un serveur rusé, Philippe.
2. تو خدمتکار حقه بازی هستی "فیلیپ".
تصاویر
کلمات نزدیک
rustre
rustique
rustine
rusticité
rustaud
rut
rutilant
ruée
rwanda
rythme
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان