خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روسی
2 . زبان روسی
3 . (فرد) روسی
[صفت]
russe
/ʀys/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: russe]
[جمع مونث: russes]
[جمع مذکر: russes]
1
روسی
اهل روسیه
1.Tolstoï est un grand écrivain russe.
1. "تولستوی" یک نویسنده بزرگ روسی است.
[اسم]
le russe
/ʀys/
قابل شمارش
مذکر
2
زبان روسی
1.Il étudie le russe en cours du soir.
1. او در کلاس شبانه زبان روسی میخواند.
3
(فرد) روسی
(le Russe)
1.Cette usine a été rachetée par un Russe.
1. این کارخانه توسط یک (فرد) روسی دوباره خریداری شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rush
ruser
ruse
rurbain
rural
russie
rustaud
rusticité
rustine
rustique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان