خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستمزد
2 . مجازات
[اسم]
le salaire
/salɛʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: salaires]
1
دستمزد
حقوق
مترادف و متضاد
paie
1.Mon salaire est plus élevé que mon frère.
1. حقوق من از برادرم بیشتر است.
Salaire mensuel/horaire...
حقوق ماهانه/ساعتی...
augmentation du salaire
افزایش حقوق
Nous sollicitions une augmentation du salaire de base.
ما درخواست افزایش دستمزد پایه را داریم.
2
مجازات
جزا
مترادف و متضاد
punition
sanction
1.C'est le salaire de la trahison.
1. این مجازات خیانت است.
تصاویر
کلمات نزدیک
saladier
salade verte
salade
salace
saisonnier
salaire brut
salaire net
salaison
salamandre
salant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان