خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارگر غیرقانونی
[اسم]
le sans-papiers
/sɑ̃ papje/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: sans-papiers]
1
کارگر غیرقانونی
1.Beaucoup de sans-papiers travaillent dans le bâtiment.
1. تعداد زیادی کارگر غیرقانونی در ساختمان کار میکنند.
2.C'est une manifestation pour les sans-papiers.
2. این تظاهراتی برای کارگران غیرقانونی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sans-gêne
sans-faute
sans-emploi
sans-abri
sans saveur
santal
santon
santé
santé de fer
saoudien
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان