خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرام
[صفت]
serein
/səʀɛ̃/
قابل مقایسه
1
آرام
آسوده
1.Elle avait un visage serein.
1. او چهرهی آرامی داشت.
2.Il était serein devant la mort.
2. او در مقابل مرگ آرام بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
serbie
septuor
septuagénaire
septième ciel
septième
sereinement
serf
serge gainsbourg
sergent
serin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان