خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیردریایی
2 . جاسوس
3 . زیر دریا
[اسم]
le sous-marin
/sumaʁˈɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
زیردریایی
1.Sous-marin nucléaire
1. زیردریایی اتمی
2
جاسوس
1.Sous-marins qui noyautent une organisation
1. جاسوسانی که در سازمانی تفرقه میاندازند.
[صفت]
sous-marin
/sumaʁˈɛ̃/
قابل مقایسه
3
زیر دریا
1.Il atteignit le fond, côtoya les roches sous-marines.
1. او به ته دریا رسید و به سنگهای زیردریا نزدیک شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
sous-main
sous-louer
sous-lieutenant
sous-jacent
sous-fifre
sous-marque
sous-officier
sous-ordre
sous-payer
sous-produit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان