خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسپری
[اسم]
le spray
/spʀɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
اسپری
افشانه
1.J'utilise toujours un déodorant en spray.
1. من همیشه یک ضد عرق به شکل اسپری استفاده میکنم.
2.Le spray repousse les moustiques.
2. اسپری پشهها را میراند.
تصاویر
کلمات نزدیک
spot publicitaire
spot
sports extrêmes
sportif
sport extrême
sprinter
spécial
spécialement
spécialiser
spécialiste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان