1 . تثبیت کردن 2 . در حال موازنه نگه داشتن 3 . تثبیت شدن
[فعل]

stabiliser

/stabilizˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: stabilisé] [حالت وصفی: stabilisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تثبیت کردن ثابت شدن

  • 1.Stabiliser les prix
    1. تثبیت کردن قیمت‌ها

2 در حال موازنه نگه داشتن متعادل نگه داشتن

3 تثبیت شدن ثابت ماندن (se stabiliser)

  • 1.La situation s'est stabilisée.
    1. وضعیت تثبیت شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان